loading...
مبینک | Mobinak
آخرین ارسال های انجمن
mobin kasiri بازدید : 153 پنجشنبه 1392/11/24 نظرات (0)

اعتراف می کنم وقتی از خیابون رد میشم اسم تابلو مغازه هارو می خونم اگه تو ماشینم باشم
سعی میکنم همرو بخونم اگه نشه یه جورایی وجدان درد میگیرم اَصَن یه وضعی!!!
این عادتو از بچگی دارم چون معلم کلاس اول دبستانمون گفته بود تابلوی مغازه هارو تیتر روزنامه هارو بخونین تا روخونیتون قوی بشه دیگه این مونده تو سرم!!

 

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف میکنم تو نصب بازی یا نرم افزار همش موس رو میگیرم جولویه اون نوار سبزه تا به اون برسه
بعد که یکم میره جلو خر کیف میشم میگم ایول بودو بودو برس به اون سبزه دیگه چیزی نمونده !!

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با داداشم توپ پلاستیکی رو که به زور واسم خریده بودن پاره کردیم ببینیم توش چه شکلیه !!!

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف می کنم تا راهنمایی به سبقت میگفتم سرقت
اول راهنمایی که رفتم تازه فهمیدم این دوتا باهم فرق دارن

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف می کنم با دوستم رفته بودیم رستوران که یه پسری که تازه غذاشو سفارش داده بود یک گاز از ساندویچش خورد رفت
من دوستم یه نگاهی به هم کردیم وحمله کردیم به غذای طرف در حال بلعیدن بودیم که آقا برگشت
نگو رفته موبایلشو بیرون جواب بده
دوباره یک نگاهی به هم کردیم و الفرار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف می کنم بچه که بودم وقتی می شنیدم یکی میگه موهامو بلند کردم
فکر می کردم یعنی یه دارویی چیزی میزنه به موهاش تا بلند بشه!

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

فکر نکنم به اعتراف نیاز داشته باشم چون هر چی میشد مینداختن گردن من چه اعتراف می کردیم چه نمی کردیم تقصیر من بود ا

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف میکنم بعد از سه سال برای اولین بار به آبی و قرمزه روی شیر دستشویی دانشگاه اعتماد کردم
با اینکه ۳ ساعت گذشته اما هنوز خیلی پشیمونم !

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف می کنم سال دوم دانشگاه بودم یه بار خیلی کلاسم دیر شده بود کرایه رو زودتر دادم به راننده بقیه ی پولی که بهم داد پاره بود
همزمان می خواستم بگم این پوله پاره ست عوضش کنید هم می خواستم بگم سر ورزنده پیاده میشم گفتم :
آقا ببخشید لطفن سر ورزنده منو پاره کنید!!!

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف می کنم اول دبستان که بودم زنگ تفریح که میشد از ترس اینکه آخر زنگ تفریح نتونم صفو پیدا کنم یکی از هم کلاسیامو نشون می کردم تا آخر زنگ تعقیبش می کردم که صفو پیدا کنم!

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمیشه.
درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم، در کمال تعجب دیدم نه، بازم جا نمیشه!:|

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف میکنم موقعی که بچه بودم ، کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد،منم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای تو کارتون بودم ، میرفتم لباسمو عوض میکردم ،یه لباس خوشگل و شیک میپوشیدم، که وقتی تو دوربین نگاه میکنن،منو ببینن عاشقم بشن!

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف‌های تکان دهنده خنده دار

اعتراف‌های تکان دهنده,اعترافات تکان دهنده طنز

اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون…بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت….گفتم منم همینطور….گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
ببینید لذت ببرید نظر بدهید :| :x
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب سایت به کدام موضوع نزدیک تر شود !؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 202
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 60
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 167
  • باردید دیروز : 186
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,191
  • بازدید ماه : 3,398
  • بازدید سال : 17,141
  • بازدید کلی : 98,762
  • بعضیها

      بعضیها

        بعضیها .

        بهتر است در حد یک آرزو بمانند ... 

        برآورده شدنشان ...

         به بهای شکستن دلت تمام میشود ...

    انجمن سرگرمی تفریحی


    انجمن سرگرمی تفریحی مبینک .
    انجمن سرگرمی تفریحی با موضوعات مختلف برای اشتراک گذاشتن مطالب دوست داشتنی خود بین کاربری دیگه امیداورم بهتون خوش بگذره.

    برای ورود کلیک کنید

    فواید خنده
    خنده  خنده تاریخ انقضا نداره !!!   خنده

    خنده
    مجموعه تخصصی  فواید ، دانستنیها و رازهای خنده

    عشقم...

    مخاطب خاص من! 


    خاص بودن خاصیت توست! 

    تـــــــــــــــو همیشه خاص می مونی 

    چون سلیقه ی منی …